پر از ناگفته ها

نوشت های شخصی من

پر از ناگفته ها

نوشت های شخصی من

به کجا؟برای چه؟

دیدن یک عده آدم که  اینقدر برای قهرمانی تیمشان بال بال می زدند مسخره بود.دیدن زنی که به خاطر 50تومان(تک تومانی)با راننده تاکسی دعوا می کرد بساط فحش و فحش کشی را برپا کرده بود حالم را به هم میزد.دانشگاه که بودم حس تنفر عجیبی نسبت به ان خرخون هایی داشتم که حاضر بودند مساله هایی که یاد نگرفتند را حفظ کنند تا مبادا نمره شان از 19کمتر شود.از دیدن آدم هایی که صبح تا شب سرشان در گوشی بود به امید اینکه مرتبه و پایه شان در بازی کلش زیاد شود تاسف می خوردم.جوانی که صبح تا شب به فکر تور کردن بود و از موفقیت هایش لذت می برد.راننده ای که  بیشتر از من کرایه می گرفت و من خودم را به بی خیالی میزدم و او هم خوشحال که توانسته مرا گول بزند.آدمی که اهمیت لایک ها برایش سر به فلک کشیده بود.مردی که فکر می کرد در اوج فهم است و بقیه همه اسب هستند حال آنکه شعور خودش دست کمی از شعور این حیوان نجیب نداشت.در کلاس با دانشجویی که به گفته خودش فقط به نیت چاپلوسی آخر کلاس با استاد حرف می زد و سوالات مسخره درسی از استاد می پرسید تا به خیال خودش استاد دید مثبتی نسبت به او پیدا کند آخر ترم نمره خوبی نصیبش شود برخورد کردم.جالب تر از همه این بود که فکر می کرد که بقیه این راز عظیم و راه آسان نمره گرفتن را نمی دانند و سعی می کرد ما را هم اگاه کند!در همین حوالی کسی را دیدم که همین کار را با پولدارها می کرد تا چیزی نصیبش شود و هزار و یک مثال دیگر...

از دیدن این ها  ناراحت می شوم.همه و همه را روی هم می ریزم و از خودم می پرسم ما به کجا و برای چه می رویم؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد